English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4826 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sewsaw U بالا و پائین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
Other Matches
sewsaw U پس و پیش بالا و پائین
phreatic decline U پائین رفتن سطح ایستائی
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
ascendance U بالا رفتن
soar U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
aspires U بالا رفتن
soars U بالا رفتن
Mts U بالا رفتن
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
Mt U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
fire raising U بالا رفتن اتش
teetered U بالا وپایین رفتن
remounting U دوباره بالا رفتن
bump U بالا و پایین رفتن
teeter U بالا وپایین رفتن
remounts U دوباره بالا رفتن
ascendible U قابل بالا رفتن از
teetering U بالا وپایین رفتن
to increase [to, by] U بالا رفتن [به مقدار]
teeters U بالا وپایین رفتن
pole climbing U از تیر بالا رفتن
remount U دوباره بالا رفتن
remounted U دوباره بالا رفتن
ascendable U قابل بالا رفتن از
skips U بالا وپایین رفتن
fire-raising U بالا رفتن اتش
skipped U بالا وپایین رفتن
skip U بالا وپایین رفتن
casual uplift U بالا رفتن موقتی
climable U قابل بالا رفتن
upwell U بطرف بالا رفتن
climb U بالا رفتن از کوه یادرخت
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
climbs U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed U بالا رفتن از کوه یادرخت
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
capillarity U خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
falling of the womb U پائین افتادگی
f.of a page U پائین صفحه
downwards U بطرف پائین
land vi U پائین امدن
juniority U رتبه پائین تر
katabatic U پائین اینده
low price U قیمت پائین
f.of a bed U پائین بستریاتختخواب
low productivity U بازده پائین
To stop being adamant (unyielding). U از خر شیطان پائین آمدن
shift downward U حرکت به سمت پائین
light or lighted U پائین امدن واردامدن
bottom price U پائین ترین قیمت
shift downward U انتقال به سمت پائین
neap tide U پائین ترین جزر و مد
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
to d. a hill U از تپه ایی پائین امدن
tax havens U نرخ پائین مالیات پیشنهادی
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
to reach down U سوی پائین دراز کردن
tax haven U نرخ پائین مالیات پیشنهادی
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
to haul a ship U بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
velocity of retreat U سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
aston [British E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
aweigh U بالا
on high U در بالا
balconies U لژ بالا
up U بالا
lever bridge U پل بالا رو
up U رو به بالا
upside U بالا
uppermost U از بالا
overhead U بالا
upping U بالا
upped U رو به بالا
outreach U بالا
upper limit U حد بالا
overhead U سر بالا
top U بالا
upping U رو به بالا
ascendency U بالا
aloft U بالا
ascendancy U بالا
upped U بالا
superincumbent U از بالا
over U بالا
over- U بالا
in old age [in great age] U در سن بالا
atop U بالا
overtone U بالا تن
overtones U بالا تن
headwater U بالا اب
at a great age U در سن بالا یی
balcony U لژ بالا
highest U بالا
above U در بالا
up there U ان بالا
galleries U لژ بالا
gallery U لژ بالا
high U بالا
up stairs U بالا
upper U بالا
highs U بالا
lift U بالا بردن
puked U بالا اوردن
pukes U بالا اوردن
lifted U بالا دادن
head piece U قسمت بالا
raise U بالا بردن
at the utmost U دست بالا
lift U بالا دادن
lifted U جر ثقیل بالا بر
ascendent U بالا رونده
puke U بالا اوردن
lift U جر ثقیل بالا بر
Please come up . U بفرمائید بالا
ascensive U بالا رونده
lifted U بالا بردن
hoist U بالا کشیدن
boosters U بالا برنده
upward rotation U چرخش رو به بالا
hoisted U بالا بردن
booster U بالا برنده
ascending U بالا رونده
face up feed U خورد رو به بالا
upwards U بطرف بالا
res U noitaloseR بالا
regorge U بالا اوردن
lifts U بالا دادن
lifts U بالا بردن
mountant U بالا رونده
lifting U جر ثقیل بالا بر
high burst U ترکش بالا
lifting U بالا دادن
lifting U بالا بردن
lifts U جر ثقیل بالا بر
scandent U بالا رونده
upheaval U بالا امدن
wrapper U بالا پوش
wrappers U بالا پوش
uptake U بالا برنده
high-class U از طبقات بالا
upper classes U طبقه بالا
upward U بطرف بالا
escalated U بالا گرفتن
hoisted U بالا کشیدن
embezzle U بالا کشیدن
embezzled U بالا کشیدن
upper class U طبقه بالا
plan view U نمای بالا
upheavals U بالا امدن
escalates U بالا گرفتن
oversize U سایز بالا
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com